
در سمت توامدلم باران ، دستم باراندهانم باران ، چشمم بارانروزم را با بندگی تو پا گشا می کنم ...هر اذانی که می وزدپنجره ها باز می شوندیاد تو کوران می کند ...هر اسم تو را که صدا می زنم ماه در دهانم هزار تکه می شود ...کاش من همه بودمکاش من همه بودمبا همه دهان ها تو را صدا می زدم ...کفش های ماه را به پا کرده امدوباره عازم توام ...تا بوی زلف یار در آبادی من استهر لب که خنده ای کند از شادی من استزندگی با توستزندگی
همین حالاست...زندگی همین حالاست...